پسرکم ایلیا

ساخت وبلاگ
فرزند خوبمامروز برایت اینگونه دعاکردم! خدایا !بجز خودت به دیگری واگذارش نکن! تویی پروردگار او!پس قرارده بی نیازی درنفسش ! یقین دردلش !اخلاص درکردارش! روشنی دردیده اش! بصیرت درقلبش !و روزى پر برکت در زندگیش. آمینسلام صد هزار سلام به روی ماه گل پسر قند پسرکم ایلیا...ادامه مطلب
ما را در سایت پسرکم ایلیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8iliya940 بازدید : 3 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1396 ساعت: 19:40

بگذار تا ببوسمتای نوشخندِ صبحبگذار تا بنوشمتای چشمه ی شراببیمار خنده های توام بیشتر بخندخورشید آرزوی منیگرم تر بتاب... سلام و صد تا سلام به گل پسر قند عسلم خوبي انشالله عزيز دلم .گل پسر م كه روز به روز داري خواستني تر و با نمك تر از روز قبل ميشي و حسابي هم شلوغ كار شدي و دائم داري خراب كاري ميكني ا پسرکم ایلیا...ادامه مطلب
ما را در سایت پسرکم ایلیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8iliya940 بازدید : 7 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 5:37

تو مثل دعای مادرم از ته دل می آیی …سلام و صد سلام گرم به روي چون ماهت گل پسر قند عسلم.عزيز دلم 14 اسفند ماه 18 ماهگيت تموم شد و وارد نوزدهمين ماه زندگيت شدي .روز شنبه براي پايش رشد و زدن واكسنهات به درمانگاه رفتيم اما متاسفانه  پرسنل درمانگاه  جلسه داشتند و دست خالي برگشتيم به خونه.اما روز يكشنبه رفتيم درمانگاه و با شلوغي زياد اونجا يكساعتي رو توي نوبت بوديم بلاخره نوبت به ما رسيد و رفتيم داخل بعد از اندازه گيري قد و وزن و دورسرت كه متاسفانه رشد قدت و دور سرت خيلي كم بود و وزنت هم كه زياد نشده بود كه هيچي نزديك هشتصد گرم هم كم كرده بودي و علتش فكر ميكنيم مرضيهاي مكرر تبهاي زياد اين چند وقته بود كه حسابي ضعيف و لاغرت كرد. خلاصه نوبت زدن واكسن شد وواكسنهات رو برات زدند و حسابي شما گريه و بيقراري كردي و اشك ريختي .بعدشم كه اومديم خونه تا فردا شبش فقط توي بغل من خوابيدي و گريه كردي جاي واكسن دستت اذيتت نميكنه خيلي ،اما پات خيلي درد ميكنه و تا نزديك سي ساعت بعد از زدن واكسن اصلا جرات تكون دادن پات و يا ايستادن روش رو نداشتي حالا راه رفتن كه پيش كشت و از طرفي تب شديد خيلي اذيتت ميكنه و خيلي پسرکم ایلیا...ادامه مطلب
ما را در سایت پسرکم ایلیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8iliya940 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 19 اسفند 1395 ساعت: 0:23

برای پریدن لازم نیست پرنده باشمهمین که بدانم میخندیبال در میاورم..سلام سلام و هزار تا سلام به گل پسر قند عسلم خوبی عزیزمادر .مادر فدات بشه من انقدر تنبل هستم که از شیرین کاریها و شیرین زبونیات هیچی نمینویسم .ببخش عزیز دلم هر بار تصمیم میگیرم برات بنویسم تنبیلیم میشه و همینطور میمونه برای روزهای بعد و متاسفانه همه حرفها و کارهای قشنگت فراموشم میشه.و اما شما از روز اول محرم برابر با 12 مهر اولین قدمهات رو برداشتی  و الان خیلی قشنگ راه میری عاشق بلندی هستی و دوست داری از یک قوطی کبریت گرفته تا میز کامپوتر و میز تلوزیون ازش بری بالا و روش بایستی با اینکه شاید روزی ده بار میفتی و اکثر مواقع پیشونیت یا باد کرده یا کبود شده اما شما دست بردار نیستی و بازم به کار خودت ادامه میدی و اگر ببینی چیزی خیلی کوچولو هست که نمیتونی بری روی اون بایستی میزاریش زمین و میشینی روش تا یک کم از زمین بیا ی بالا عشق به ارتفاع داری شدید.و اما حرف زدنت که انقدر قشنگ و شیرین هست که وقتی حرف میزنی من و بابایی توی ابرها سیر میکنم و حسابی ذوق زده میشم علاوه بر کلماتی که قبلا بلد بودی دو ماه هی هست که خیلی از اعدا رو یا پسرکم ایلیا...ادامه مطلب
ما را در سایت پسرکم ایلیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8iliya940 بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 23:07

عزیزترینم....... فرزندم....... من مادرت هستم......من با عشق، با اختیار، با آگاهی تمام پذیرفته ام ک مادرت باشم تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش رادوست میدارد، هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در آغوشش میگیرد من یک مادرم، هیچکس مرا مجبور به مادری نکرد من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابی های شبانه را، تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی که گاه از خود گذشتگی نامیده میشود...... تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات میتواند معجزه زندگی دوباره ام باشد.... من نه بهشت میخواهم نه آسمان نه زمین.....بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست که در آغوشم رویای پروانه آرزوهایت را میبینی........1395/12/1[ موضوع : ] پسرکم ایلیا...ادامه مطلب
ما را در سایت پسرکم ایلیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8iliya940 بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 1 اسفند 1395 ساعت: 23:07